اردوی ملي در مقايسه با گذشته ها
ديپلوم انجنيرخليل الله رووفي ديپلوم انجنيرخليل الله رووفي



به افسران پاکبازی که در راه دفاع از ميهن قرباني داده اند


اردوی افغانستان با سير تکامل تدريجي خود در هر مرحلهء از تاريخ با مميزهء ايثار و جانبازی در امر دفاع مقدس از استقلال،حيثيت ملي و حراست از تماميت ارضي کشور در مقابله با استعمار جهاني و اشغالگران خارجي،مشحون از قرباني ها و کارنامه های هميشه ماندگار است که با خون خود چکامهء تاريخ را رقم زده است . زماني هم شاهان و سلاطين دست نشانده بخاطر بقای قدرت و حفظ منافع خانواده گي خود اردوی دست داشته را بمثابه ابزار شکنجه و ارعاب،در سرکوب نهضت های آزاديخواهي بخدمت گماشته اند.ولي در هرحال افراد اين اردو ها با عقيدهء ساده و مومنانه و بي خبر از هر نوع رازهای استعماری،درين راستا تن بخدمت داده است .از همين جا بوده که اردوی افغانستان چون يک سپر شامخ محوری ،لنگرهستي آفرين خود را در درازنای زمانه ها هم در منطقه و هم در محدودهء جغرافيای کشور بويژه در رابطه با اختلافات بين المرزی با همسايگان بوجه احسن حفظ کرده است . مگر با تاسف که اين عنصرمهم دفاعي کشور در طول سه دههء اخير با عبور از کوران خون و خاکستر سرانجام کارش به تباهي کشيد.دستان تبهکار از خود و بيگانه که با هزارشبخون در کمينش نشسته بود موفق بدرآمد تا اين گردان منطقه را پارچه پارچه کند حتا آثارش را هم از موزيم تاريخ به باد فنا بسپرد. درينجا با نگاه مختصری به کرونولوژی نظام های لشکری،مي بينيم که اردوی افغانستان چه گونه از سپيده دم هستي خود سر مي کشد و چگونه از سرافرازی ها و يا هم زبوني های شاهان و سرداران حکايه مي کند. پيشينهء اردو در طول چندسدهء تاريخ هرچند ساده و ابتدائي است اما با همان سازوبرگ ناچيز در جنگها و قيام های ضداستعماری،درخشش تاريخي دارد.زيرا در هرکجائي پشتوانهء خودجوش ملت را با خود داشته است. همينکه سپاهيان سلحشور در باديه های سوزان تاريخ گام گذاشته اند گاهي با مرگ و تباهي دست و گريبان مي شوند و زماني هم تحت قيادت جهانگشايان بخاطر تسخير ثروت طلائي هندوستان به اين سرزمين افسانوی راه ميکشند .محمودغزنوی فاتحانه در کنار سومنات خيمه ميزند.جهانگشائي دودمان تيمور در تمام قلمرو هند فرمان ميراند و احمدشاه ابدالي اسپ در قلعه لاهور مي بندد و در باغ شاليمار معاهدهء فتح امضا ميکند. اميرشيرعلي خان اولين پادشاهي بود که تهداب يک اردوی منظم پنجاه هزارنفری را درسال 1872 بنيان گذاری کرد.به دستورامير در قدم نخست در شهرهای بزرگ مراکز تعليمي ايجاد گشت .غند بالاترين واحد ارتشي بحساب ميرفت.در تشکيل اين اردو،57 غند پياده نظام در خدمت توظيف شد که هر غند 600 نفر داشت.گذشته از آن 20 غند سوار،26 بطريه توپ کوهي و فيلي و سايرمفرزه ها با اسلحه آتشي،در تشکيل دايمي آن شامل بود. متکي به همين سپاه،اميرشيرعلي خان هم در ادارهءکشور،موفق بود و هم در پلانهای جنگي خود عليه تعرضات اشغالگرانهء انگليس نام نسبتاً نيکي را در مقايسه با اميران ضعيف النفس دودمان خود کمائي کرد. به افراد پياده اردو ماهانه هفت روپيه و به افراد سواره دوچند آن حقوق پرداخته ميشد.خدمت عسکری افراد در يک دورهء معين بحساب مکلفيت انجام مي يافت .
اما در اواخرسلطنت،پسردوست داشتني کوچک خود عبدالله را از دست داد.مرگ او تعادل مزاجي و رواني امير را برهم زد و دچار عصبانيت هميشه گي گرديد.بناً در قيام سراسری که عليه انگليس ها براه افتاده بود از خود ضعف و ناتواني نشان و برخلاف خواستهء غازيان حاضرنشد اردو را در جنگ انگليس اشتراک دهد.کار آگاهان نظامي انگليس بدين باور بودند اگر اين سپاه مجهز در جنگ اشتراک مي کرد پيروزی را از آن خود ميساخت . اميرعبدالرحمن خان با سياست شديد و منظبط اردوی نظم باخته را دوباره تقويه و تجهيز نمود.بقول زنده يادميرغلام محمدغبار«اميرتمام مساعي خود را در تشکيل اردوی دولت بکار انداخت .اردوی منظم افغانستان برنودوشش هزار و چارصدنفر بالغ ميشد.اين اردو عبارت بود از 80 کندک700نفری پياده،40 کندک 400نفری سواره،چارکندک يکهزارنفری گاردشاهي پياده،سه کندک هشت صدنفری سواره،يکصدبطريه توپخانه که هربطريه شش عرابه توپ را باخود کش مي کرد و يکصدنفر مرتبات توپچي داشت .اردو در قشله ها مي زيستند(که در صحن آن شلغم کاشته و به استهلاک ميرسيد)و به مشق و تمرين نظامي مي پرداختند.عسکر پياده ماهانه هشت روپيه و هرسواره بيست روپيه معاش داشتند.در ايام رخصتي های هر فردعسکر،يکنفر عوضي او داخل قشله ميشد تا خلای اداره بوجود نيايد هر عسکر که از جنگ مي گريخت مجازات او شديد تا درجهء اعدام بود.» اين اردو از نگاه نظم و دسپلين آهنين و کميت پرسونل،بزرگترين اردوئي را در تاريخ افغانستان تشکيل مي داد اما به تائيد از قول محترم جنرال عظيمي در کتاب اردو و سياست"اميرعبدالرحمن خان ازين اردو برای رهائي کشورش از يوغ استعمار استفاده نکرد بلکه آنرا بمقابل مردم هزاره جات و نورستان و ساير اقوام بي دفاع و بي پناه کشور بکار برد." واقعاً اميرعبدالرحمن اولين بار سپاه يکصدهزارنفری را در خدمت انگليس به کار بست چنانچه بعد از جنگ دوم در سال 1880 آنگاهي که اردوی هزيمت يافته انگليس ها که در قلعه جنگي کابل از طرف مبارزين ملي بمحاصره در آمده بود و بنا بر فيصله سراسری مجاهدين،در راه بازگشت بسوی هندوستان ميبايست همهء آن تارومار مي گرديد اما امير بخاطر خوش خدمتي به انگليس ها،ازين کار دست کشيد.امنيت و سلامت برگشت آنها را بوسيله همين اردو،به قومانداني سرداريوسف خان تامين کرد. در عهد اميرحبيب الله خان در تشکيلات اردو مطابق ايجابات زمان تغيراتي وارد شد اما کميت آن بحال سابقه اش باقي ماند.تشکيل غندهای اردلي،کوتوالي و دارالسلطنه را به شکل ديگری تبديل کرد.سپاه پايتخت را به دو لوا تقسيم نمود.هر لوا مرکب از سه غند و تعداد هر غند به چارهزارنفر ميرسيد که جمعاً 24 هزار سپاهي تنها در مرکز موجود بود.که بيشتر از همه وظيفه امنيت شاه،خانواده و حرمسراهای او را بعهده داشت .بهرحال اميرحبيب الله مساعي بخرچ ميداد تا از طريق تعليمات مسلکي سويهء اردو را بلند ببرد و آموزش منسوبان را به شکل عصری رايج سازد.روی اين منظور در سال 1909 مکتب حربيه را تاسيس کرد.پروگرام درسي آن تحت نظر استادان داخلي و خارجي به پيش برده ميشد.فارغان اين مکتب در اردوی افغانستان برتبه تولي مشری و يا کندک مشری پذيرفته ميشدند. برای اميرحبيب الله سپاهي قوی و مجهز از پدر به ميراث مانده بود که در سرکوب اغتشاشات داخلي از آن کار گرفت و او بود که به روال سياست اسلاف خود در سال 1905 با انگليس ها معاهده دوستي امضا نمود و در طول 18 سال به آرامي سلطنت کرد.
امان الله خان که تدارکات جنگ را برای حصول استقلال در پيش رو داشت تا جائي اردو را تقويه کرد.برعلاوهء سلاح و مهمات قبلي،اسلحه عصری و انواع تفنگ های جديد برای صنوف مختلفه پياده نظام و سواری از کشورهای آلمان،انگلستان،ايتاليا و بلجيم خريداری شد.اسلحه ثقيله مانند توپهای شش پن و نه پن قاطری و توپهای 36 پن صحرا که با شش راس اسپ کش ميشد با چند بال طياره از کشورهای روسيه و فرانسه خريداری و در تشکيل اردو گنجانيده شد.اما انکشاف پرسونل اردو از نگاه کميت و تنظيم سوق و اداره در حد لازم پاسخگوی شرايط زمان نبود« استخدام افسران معلم ترکي و اعزام عده محدودی جهت تحصيل به ترکيه و ايجاد قطعه نمونه،در جمله نوآوری های اردو بشمار ميرفت .از جانب ديگر با استخدام خارجي های مسلمان مانند محمودسامي و دادن صلاحيت سوق و اداره اردو بدست او،شيرازه امرو قومانده برهم خورده واين کار اگاهانه و يا غيرآگاهانه در تضعيف اردو نقش بازی کرد.» (غبار،جلداول) مگر امان الله خان در محاسبهء که بخاطر آزادی کشور داشت بيشتر از همه به نيروی خودجوش مردم و عشق سوزان آنها در راه استقلال،ايمان و اتکا داشت .بناً در مسله دفاع از آزادی کشور نه تنها به اردو توجه داشت بلکه پيروزی اين داعيه مقدس را در مقياس فراگيرملي به محاسبه گرفته بود. پس از حصول استقلال و بعداً اضمحلال سلطنت امان الله ،اردوی افغانستان هم به نوبهء خود از سکوی فتح و ظفر پايين آمد در شورش ها و جنگهای داخلي فروکش کرد.تا آنکه سپه سالار نادرخان قدرت را بدست گرفت . نادرخان بيشتر از همه به مليشه های قومي و قبيله ای که بکمک آنها به تاج و تخت رسيده بود توجه عميق مبذول ميداشت تا به ساختار يک اردوی ملي و مردمي .او برای تحکيم هرچه بيشتر پايه های دولت و حفظ قدرت خاندان خود تا توانست فيصدی اعظم حقوق و امتياز اردو را در پای قوم سالاران اعزازی ريخت ،تا که ميخواست به تجهيز يک اردوی عصری بپردازد اما زنده گي برايش وفا نکرد. اينک نوبت به محمدظاهرشاه رسيده بود که در طول چهل سال سلطنت،ايستايي تاريخ و تمدن را مقدم تر از هرچيز ديگر برکشور ترجيح داده بود.بخاطر بقای قدرت بازهم همان ميراث سياست قومي را دنبال کرد،مگر شرايط زمان و فشار سياسي دررابطه با کشيده گي های مرزی با همسايه گان ناگزير بود در مورد تجهيز و تکميل اردوی شاهي که خود بحيث سرقوماندان اعلي قوای مسلح صلاحيت کل اردو را در اختيارداشت دست بکار شود.قدرت دفاعي اردو تقويه شده نظم و دسپلين عالي جان تازه پيدا کرد.سطح دانش مسلکي افسران و تحصيل يافته گان بمراتب ارتقا يافت .
اما اين تحرک و دگرگوني نه کلاً به ابتکار شاه بلکه در وجود درايت داوودخان که در سال 1953 بصدارت رسيد و در عين زمان امور دفاعي کشور را نيز عهده داربود بشکل عصری به نطفه بندی آغاز کرد.داوودخان در مورد تحکيم نظم و دسپلين اردو،ارتقای فهم و مهارت منصب داران و تحصيل کردگان و سطح احضارات ستراتيژيکي آن اهميت فراوان قايل بود و درين راستا سخت گيرانه عمل مي کرد.درهمين سالها قراردادهای مهم نظامي مبني برخريداری سلاحهای عصری برای صنوف مختلفه اردو و طيارات کلاس عالي را از شوروی به تصويب رسانيد. سردار داوود سطح اکمالات حربي و قدرت دفاعي کشور را تا آنجا بلند برد که در سال 1961 در رابطه تيره گي اوضاع سياسي و اختلافات مرزی با پاکستان سفربری عمومي را اعلان کرد که در ظرف 48 ساعت در حدود يک مليون عسکر احتياط،آماده حرکت گرديد. در زمان رياست جمهوری خود هنوز هم اردوی افغانستان را در ابعاد ستراتيژيکي در منطقه بيک اردوی پرقدرت تبديل ساخت .اما پس از پيروزی کودتا،پاداش دو،دو رتبهء فوق العاده به کودتاچيان و اعطای رتبه افسری به تمام خوردظابطان در جمله اشتباهات او بحساب مي رود.زيرا تعادل نظم و اداره اردو و مناسبت های عادلانهء آن ديگر در سراشيب بحران اعتماد و چالش مرزبندی های نوين قرار گرفت . در دوران دهه دموکراسي ظاهرشاه،تقويه و انتظام اردو جلوهء بيشترپيدا کرد.چون تقاضای کمک در مورد اکمالات اردو از امريکا،علاقه پنتاگون را جلب نکرد،بناً اين مسله با استفاده از شرايط مساعد ديگری با طرف شوروی ها،که در زمينه قبلاً پروتوکول های نظامي نيز مطرح شده بود بمنصهء اجرا درآمد.موسسات و قطعات مدرن چون اکادمي تخنيک،ترميم خانه مرکزی اردو،ورکشاپهای ترميم طيارات در بگرام و شيندند،تکميل شفاخانه مجهز چارصدبستر،ايجاد مدرن ترين قوتهای مدافعهءهوايي،لوای راکت با راکتهای رهبری شوندهء"دونياوپچورا"،قطعات جديدالتشکيل سيستم راداری اکمال طيارات بيشتر جنگي،تانکها و زره پوش های مدل پيشرفته،از مدرنيزه شدن اردو حکايه داشت که با قرضه های طويل المدت از دولت شوروی اکمال گرديد.ميزان اين کمک ها به تخمين منابع امريکايي از سال 1965 تا 1978 بالغ بر 1250 مليون دالر ميشود.
اما از سوی ديگر اردو از نگاه مورال و کيفيت معنوی در مدارصفری خود در حرکت بود.افسران غالباً چشم بسته در سايه ظل الله نفس ميکشيدند.مطالعه اخبار و جرايد و آگاهي از حوادث و رخدادهای جهاني ممنوع بود.قشله های عسکری در دمای مکروب و عفونت ميسوخت از حفظ الصحه فردی و محيطي خبری نبود.فرقه مشران انگشت شماری بنام ارکانحرب در راس همه سردارولي،سرنوشت اردو را چون مومي در دستان خويش مي چرخاندند. واژهء ارکانحرب در اردو به سمبول وابسته گي سلطنت پيوند خورده بود.ازين امتياز تحصيل عمدتاً افسران خاصي بهره مند ميشدند که ميبايست تعلقات قومي و شخصي خودشان از پرويزن سرسپرده گي به نظام پدرشاهي بدرستي ميگذشت .افسراني که با هرنوع فرهنگ تجددگرائي و دموکراسي در جامعهء خود آشتي ناپذير بودند و هر پديده يي را فقط از زاويه سياست نظام حاکم زيرنظر داشتند. در دوران حزب دموکراتيک خلق افغانستان بويژه سالهای دفاع مستقلانه اردو با مهارت بيشتر در برابر مخالفان ظاهرگشت .از جنگها تجارب فراوان آموخت .بعد از بازگشت قطعات شوروی،در جنگ جلال آباد علي رغم انکه لشکر بيگانه در کنارش نبود پيروزی بزرگي را در مقابله با سه فرقه اردوی پاکستان بدست آورد.حتا واقعاتي بوده که پيلوتان رزمندهء نيروهای هوايي،در جريان پروازهای اکتشافي با طيارات"ميگ و سو" بارها حريم فضايي کشور متخاصم را آگاهانه عبور کرده و برتری قدرت را به نمايش گرفته اند. اما پس از کودتای تني از يکسو و گسترش فعاليت های چريکي مجاهدين از سوی ديگر،اردو روزتاروز مورال رزمي خود را از دست داده و سرانجام راه زوال را در پيش گرفت . تا آنکه با آمدن مجاهدين و بعداً طالبها ديگر ازين اردوی حماسه آفرين نام و نشاني برگسترهء دفاعي کشور باقي نماند. ولي امروز در پي اين همه تجزيه های سنگين ساليان جنگ و خون و هجرت،بازهم اردو و پوليس در بطن حوادث تبدار تولد خود را بشکل ديگری آغاز کرده است .اگر در گذشته ها عساکر اردو دورهء مکلفيت و احياناً احتياط را با روحيهء مومنانهء خدمت در پای وطن سپری ميکردند،اردو بمثابه يک کانون اموزشي،علاوه از تعليمات مسلکي،مباني ديني و سوادآموزی،اخلاق اجتماعي،آشنايي با تاريخ و جغرافيای کشور و آميزش با ساير مليت ها را به منسوبان خود که در مجموع از نعمت سواد بهرهء نداشتند،آموزش مي داد.ولي تشکل اردوی نوبنياد امروز که بنام اردوی ملي مسمي اش کرده اند نه به پاس وجيبهء مکلفيت و يا روحيه ملي،بلکه در ازای اجرت آن هم تحت قوماندهء ناتو و خارج از حيطهء فرمان وزارت دفاع افغانستان به فعاليت در آمده است .حقوق ماهوار منسوبان در دو مرز دوگانه گي پرداخته ميشود.عدهء در وابسته گي ويژهء سياسي با هرم داران قدرت در اجرت دالری مابقي در معاش ناچيز افغاني که آن هم به ساده گي ميسر نميشود. تعداد بي شماری از تحصيل کرده گان و متخصصان رشته های مختلف نظامي اردو همين اکنون با تعصب ايديالوژی سياسي،از وظايف تخصصي سبکدوش شده،همه در بي سرنوشتي و مضيقه روزگار نفس مي کشند.کميسيون ملکي سازی نيز از ملکي سازی آنها عاجز آمده است .اما در عوض آن،لشکر عظيمي از بيکاره های غيرحرفوی بنام اردوی ملي عرض وجود کرد که امروز همپا با قطعات ناتو و امريکا در خطوط مقدم جبهات استخدام شده اند. يک مسلهء سوال برانگيز ديگر آنکه دولت بجای بازسازی و تقويهء اردو برعکس در دگرگون سازی آن دست بکار شد.با يک تصميم غيرمنتظره جزوتام های مهم و پرقدرت دفاعي کشور شامل نيروهای اکتشافي و ضربتي هوايي،لواهای راکت،کندک های آتشي لونا ها و اوره گان،واحدهای سيستم راداری،لواهای زرهدار،قطعات تانک و امثال آنرا که صاعقهءآن همسايه گان متخاصم را در محدوده جغرافيای خودشان به اضطراب واميداشت و بمانند هرکشوری ديگر در دفاع از استقلال و تماميت ارضي افغانستان نقش فيصله کن را به عهده داشت يکجا با موسسات تعليمي حربي پوهنتون،ليسه عسکری و ساير آموزشگاه های نظامي،بي هيچ بديل ديگری در زبالهء ديپوها جاگرفت و از صف محاربه و قابليت دفاعي به کنارکشيده شد. بناً متکي با چنين تصاميم دستوری که کشوری در دفاع از حيثيت خاک خود فاقد قوتهای دفاعي بوده و در لحظه های سرنوشت ساز در انتظار نيروهای طلبي ديگران بسر برد مسلماً که از وزنهء اعتبار و کارنامه دفاعي اش در منطقه که از چندين سده پيش تهداب گذاری شده و بعداً به اردوهای فاتح و جهان گشا مبدل گشت ديگر نام و نشاني باقي نخواهدماند.
تشکيل اردو به اساس اجرت آن هم در کشوری جنگ زده و فقير مانند افغانستان به عقيدهء مفسرين نظامي اشتباهي بوده است جبران ناپذير و غيرتطبيقي .زيرا آنگاهي که پروسهء کمکهای خارجي در افغانستان بپايان خود رسيده،قطعات آيساف و امريکا نيز سرانجام به کشورهای خودبازگشت نمايند.آنوقت اردوی ملي از کدام منبع تمويل و با کدام قوتهای دفاعي و مورال رزمي در برابر دشمنان داخلي و خارجي خود ايستاده گي کرده و با چه ابزاری نگهدارندهء امنيت و شونات مملکت خود خواهندشد. تنها راه معقول برون رفت ازين پيچيده گي دشوار در وجود اردوی سيستم مکلفيت امکان پذير ميشود که بقسم گذشته ها جوانان برای دوسال به وجيبه مقدس خدمت،با مصرف نازل و روحيهء ملي جلب شوند. در شرايط امروز که صدها هزار جوان مقيم و يا برگشت کنندهء کشور،در بي روزگاری بسرميبرند،زمينهء خوبي را در ايجاد يک اردوی ملي به سيستم مکلفيت ميسر گردانيده است.برتری ديگر اين سيستم در آن نهفته است که ازين طريق درآينده دولت مستقل افغانستان ميتواند ذخيرهء مليوني افراد احتياط خود را در سراسر کشور بدست داشته و در موقع ضرورت به احضارات سوق الجيش داخل گردد.و مهم تر اينکه از مسله فرار که همين اکنون در قطعات اردوی ملي آغاز گرديده است جلوگيری بعمل آيد./
منتشره شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
August 7th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات